عرفان اهل بیتی

شیخ رضا اشرف زاده

عرفان اهل بیتی

شیخ رضا اشرف زاده

عرفان اهل بیتی

آشنایی با اسلام ناب محمدی
sheykh reza ashrafzadeh
https://www.instagram.com/m_reza_ashrafzadeh

تقوا فراتر از اخلاق1

چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ب.ظ

تقوا؛ نیاز امروز جامعه ما/ باید تقوا را از غربت خارج کنیم

زمان: 1390/09/05

مکان: تهران - دانشگاه امام صادق(ع)

حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دهه اول محرم، در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «تقوا، فراتر از اخلاق» به ایراد سخنرانی پرداختند.


گزیده‌ای از اولین جلسه این سخنرانی در ادامه می‌آید:


چرا در تنها سخنرانی واجب، یعنی خطبه نماز جمعه، توصیه به تقوا لازم است؟


می‌خواهیم در خصوص مفهوم تقوی، خصوصاً درمقایسه با آنچه که به «علم اخلاق» مشهور شده است، گفتگو نماییم. ممکن است مقایسه بین دو مفهومِ «تقوا» و «اخلاق» کمی عجیب به نظر برسد؛ ولی سوءِ استفاده‌هایی که از عنوان اخلاق با نادیده گرفتن تقوا، صورت گرفته است ما را به ارائه این مقایسه وامی‌دارد. البته آنچه که تحت عنوان اخلاق اسلامی از لسان علمای دین می‌شنویم با مفهوم تقوا مغایرتی ندارد و منظور ما از سوءِ استفاده از اخلاق، برداشت‌های سکولار از این مفهوم می‌باشد؛ برداشت‌هایی که در آن از تقوا خبری نیست.

باید ببینیم در منظومه معارف دینی ما تقوا چه ارزش و اهمیتی دارد. برای اهمیت تقوا دلایل زیادی می‌توان ارائه داد که از میان همه این دلایل، در اینجا فقط یک دلیل را بیان می‌کنیم و آن اینکه در تنها سخنرانیِ واجب و عبادیِ ما، یعنی در خطبه‌های نماز جمعه، باید حتماً به «تقوای الهی» توصیه شود. خطیب جمعه، در هر دو خطبه نماز باید همه را به تقوا سفارش نماید.

چرا از میان همه فضایل و ملکات، مانند ایمان، اخلاق، آداب رفتاری و عبادت‌ها، ما را به تقوا سفارش می‌کنند؟ یک معنای امر به تقوا در نماز جمعه این است که تقوا مفهومی است که نیاز به توصیه و توصیف دارد. تا حدی که در هر جمعه و در هر خطبه باید به آن پرداخته شود. از سوی دیگر، نماز جمعه وقتی اقامه می‌شود که جامعه اسلامی برقرار شده باشد. یعنی بعد از اینکه جامعه ایمانی تشکیل شد، نوبت به تقوا می‌رسد.

بعد از قرآن کریم که بارها به تقوا امر کرده است، نهج البلاغه را داریم که مشحون از توصیه به تقوای الهی است. در حالی که می‌دانیم سخنان امیرالمؤمنین(ع) در این کتاب شریف، عمدتاً مربوط به پنج سال پایانی عمر آن حضرت است؛ یعنی زمانی که جامعه دینی و ایمانی تشکیل شده است. بنابراین وقتی که جامعه دینی برقرار شد، باید مکرراً به تقوا سفارش شود. در روایت معروفی که همه شنیده‌ایم: «طلب علم بر هر زن و مرد مؤمنی واجب است» می‌فرماید که منظور از این علم، علم تقواست. یعنی هر کسی باید تقوا را بشناسد. (قَالَ الصَّادِقُ ع‏: َ قَالَ النَّبِیُّ ص: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ أَیْ عِلْمِ التَّقْوَى وَ الْیَقِینِ؛ مصباح الشریعه (ص/13)

بعد از تشکیل جامعه ایمانی، نوبت تقواست


نماز جمعه، مربوط به زمانی است که جامعه دینی تشکیل شده باشد. در تنها سخنرانی واجب جامعه دینی، «سفارش به تقوا» واجب است.

بنابراین، تقوا یک اهمیت راهبردی دارد که حتی ایمان نیز این اهمیت را ندارد. چون وقتی جامعه ایمانی تشکیل شد، یعنی دیگر جایی برای کفر نیست و لذا کاربرد عملی پرداختن به مفهوم ایمان کمتر است، بلکه باید به تقوا پرداخته شود. یعنی اگر بخواهیم در این جامعه، کارِ ایمان، به نفاق منجر نشود، باید به سراغ تقویت تقوای جامعه برویم.

ما دوره‌ای را پشت سر گذاشته‌ایم که زمانه ایمان بود، یعنی زمانی بود که جا داشت به ایمان پرداخته شود. آثار شهید مطهری عمدتاً حول محور ایمان بود. چون در آن دوره، دین و ایمان را اساساً خرافه می‌پنداشتند و حملات شدیدی به اصل ایمان به خداوند می‌شد که لازم بود پاسخ داده شود. در دوران دفاع مقدس نیز همین ایمان افراد بود که مورد آزمایش قرار می‌گرفت. شهادت‌طلبی رزمندگان با همین ایمان آغاز شد و از سر ایمان اوج پیدا کرد. نیازی نبود کسی سیر و سلوک خاصی داشته باشد تا به شهادت برسد، ایمان کافی بود. برای پشت سر گذاردن امتحانات و ابتلائات آن دوره، ایمان کافی بود. اما بعد از آن، در دهه‌های دوم و سوم انقلاب، در دوره کنونی، اصلی‌ترین محوری که باید به آن می‌پرداختیم و متأسفانه خیلی کم به آن پرداختیم، موضوع تقوای فردی و اجتماعی بود.

تقویت تقوا در جامعه باعث رسوایی منافقین خواهد شد/ با تقوا جلوی عرفان‌های دروغین گرفته می‌شود


اصلی‌ترین موضوعی که در آموزش و پرورش، صدا و سیما و رسانه‌های ما باید به آن پرداخته شود، تقواست. این تقواست که از نفاق پنهان جلوگیری می‌کند و به وسیله آن چهره منافقین واقعی شناخته می‌شود. منافقینی که حتی در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز به سادگی شناخته نمی‌شدند، با تقویت تقوا در جامعه شناخته خواهند شد.

زمانی بود که به سازمان مجاهدین خلق، منافق گفته می‌شد در صورتی‌ که آنها محارب بودند نه منافق. منافقین واقعی کسانی هستند که اگر جلوی آنها گرفته نشود، حیثیتی برای ایمان باقی نخواهند گذاشت. برای مبارزه با این منافقین ملاکی جز تقوا وجود ندارد. باید به تقوا بپردازیم تا دچار نفاق نشویم و بتوانیم زیبایی ایمان را نشان دهیم. «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ؛ داى تعالى ایمان را محبوب شما کرد و در دلهایتان زینت داد»(حجرات/7) این آیه در سوره‌ای آمده است که مملو از دستوراتی است که با رعایت آن تقوای انسان افزوده می‌شود.

با کمک تقواست که جلوی عرفان‌های دروغین و پوچ و خیالی گرفته می‌شود. دلیل اینکه امروزه معنویت‌ها و عرفان‌های ساختگی این‌قدر بازار پیدا کرده است و کسانی که تشنه ایمان بوده‌اند گرفتار انواع این معنویت‌ها شده‌اند، این است که ما به تقوا آن‌طور که باید و شاید، نپرداخته‌ایم.

برخی، با کلمات قشنگی مانند «اخلاق»، «فرهنگ» و «قانون» می‌خواهند در مقابل دین بایستند


در حال حاضر که جهان مقهور معنویت و آن هم معنویت ناب اسلامی شده است، زمزمه‌هایی از گوشه و کنار تحت عنوان «اخلاق» شنیده می‌شود. آن آقایی که می‌گوید «قرآن، وحی خدا به پیامبر نیست و تراوش‌های ذهنی پیامبر است!»، در حدود 8 سال پیش می‌گفت: «ما نیاز به ترویج اخلاق داریم و جامعه ما باید جامعه اخلاقی باشد.» از «جامعه مدنی» کوتاه آمده بود و می‌گفت نیاز به «جامعه اخلاقی» داریم. می‌خواست با استفاده از حربه اخلاق در مقابل دین بایستد. برای ما جای تعجب داشت که چطور یک چنین انسان بی‌ایمانی تا این حد طرفدار اخلاق شده است!

امروز هم کم و بیش از گوشه و کنار زمزمه‌هایی می‌شنویم که مفاهیمی مانند «فرهنگ» را ترویج می‌کنند. هرچه کلمات و مفاهیم خوب و قشنگ وجود دارد را برداشته‌اند تا با این حرف‌های خوب به جان دین بیافتند. مثلاً با استفاده از کلماتی مانند «قانون» به جنگ دین آمده‌اند. کسی که اصلاً دین ندارد، می‌خواهد با استفاده از قانون، علیه دین بایستد.

کسی مفاهیمی مانند فرهنگ، قانون، اخلاق و انسانیت را نفی نمی‌کند، اما برای ما جای سؤال دارد که چرا خداوند از میان همه این مفاهیم زیبا، «تقوا» را انتخاب کرده و بر روی آن تأکید فرموده است؟ چرا در قرآن کریم از این کلمات زیبا خبری نیست و در عوض این‌قدر بر روی تقوا تأکید شده است؟ در قرآن کریم حدوداً 237 مرتبه از مفهوم تقوا سخن به میان آمده است و مشخصاً در حدود 50 مرتبه امر به تقوا شده است. خداوند در کنار هر دستوری عبارت «اِتَّقَوْا» آورده است و این نشان می‌دهد که لازمه یا نتیجه یا مقدمه همه اوامر الهی تقواست.

راه حل مشکلات امروز جامعه ما تقواست/ درکنار تقوای فردی باید به فکر تقوای جامعه هم باشیم


اهمیت تقوا برای جامعه دینی بسیار بالاست. مشکلاتی که ما امروزه در جامعه خود داریم و روز به روز بیشتر خود را نشان می‌دهند، همه بر سر تقواست. روز به روز مشخص می‌شود که مشکلاتی که داریم، از تقواست. برای حل این معضلات، باید تقوا را در جامعه خود نهادینه کنیم. باید به مفهوم تقوا بپردازیم و به این فکر کنیم که «آیا همان‌طور که یک فرد می‌تواند متقی باشد، یک جامعه نیز می‌تواند لباس تقوا بر تن کند؟» «یا بَنی‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِکَ خَیْر»(اعراف/26) به این بیاندیشیم که اگر بخواهیم تقوا را از حالت فردی دربیاوریم . به یک نظام برسیم، چه حالتی رخ خواهد داد.

خداوند می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض؛ و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار مى‏شدند همانا ما درهاى برکاتى از آسمان و زمین را بر روى آنها مى‏گشودیم»(اعراف/96) آیا جامعه ما به چیزی جز برکت نیاز دارد و آیا این برکت جز از راه تقوا حاصل خواهد شد؟

همان‌طور که یک انسان با تقوا شاخصه‌هایی دارد، یک جامعه باتقوا نیز شاخصه‌هایی دارد که باید ببینیم چیست. اگر افراد جامعه باید مراقب تقوای فردی خودشان هستند، مراقب تقوای جامعه خود نیز باید باشند. ما باید در جامعه خود تقوا را از غربت خارج کنیم که اگر چنین کنیم هیچ‌گاه حادثه‌ای مانند کربلا برای ما اتفاق نخواهد افتاد.

پیام داستان هابیل و قابیل: فقط اعمال متقین پذیرفته می‌شود


بر اساس آیات کریمه قرآن، داستان زندگی بشر با پدیده نبرد هابیل و قابیل آغاز می‌شود و این موضوع بی‌حکمت نیست. ماجرای این درگیری، به ظاهر بر سر این بود که یک قربانی از جانب خداوند پذیرفته شد و دیگری نشد. اما دلیل اصلی اینکه چرا قربانی قابیل پذیرفته نشد این بود که : «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین؛ بى‏تردید خدا فقط از متقیان خواهد پذیرفت» (مائده/27) جمع‌بندی داستان هابیل و قابیل این است که هر دو ایمان به خداوند داشتند، اما هابیل «باتقوا» بود وقابیل «تقوا» نداشت. این نبرد نمونه همه جنگ های تاریخ است. آن انسان کافری که با انسان مؤمن می‌جنگد، علت کفرش بی‌تقوایی است. در آغاز قرآن هم خداوند فرموده است: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ»(بقره/2) این قرآن برای هدایت کسانی است که اهل تقوا هستند و افراد بی‌تقوا را اصلاًٌ هدایت نمی‌کند. دعوا بر سرِ تقواست. اصلاً خداوند از ما امتحان می‌گیرد تا میزان تقوای ما محک زده شود و در انتها فقط متقین باقی بمانند. (بقیه دچار ریزش می‌شوند)

نباید فریب کارهای خوبی که از تقوا سرچشمه نمی‌گیرد را بخوریم


خداوند از میان همه کارهای خوب، آن کاری را می‌پذیرد که با «تقوا» همراه باشد. چرا که کار خوبِ بدون تقوا اصلاً کارِ خوب محسبوب نمی‌شود؟ ما نباید فریب کارهای خوبی که از تقوا سرچشمه نمی‌گیرد را بخوریم.

به جای اینکه مردم را به کار خوب دعوت کنیم، باید مردم را به تقوا دعوت کنیم. بسیاری اوقات، پدرها و مادرها، فرزندان خود را به کار خوب دعوت می‌کنند و اصلاً به تقوا دعوت نمی‌کنند. در صورتی که والدین باید به جای توصیه به کار خوب، فرزند خود را به تقوا توصیه کنند و برای قبولی اعمال فرزند خود غصه بخورند نه برای موفقیت ظاهری او.

اصل داستان، تقواست و خداوند آنقدر امتحان می‌گیرد تا فقط متقین بمانند. نزاع هابیل و قابیل سر این بود و این نزاع به هزار بهانه ادامه پیدا کرد تا رسید به کربلا..

  • رضا اشرف زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی