منطق امام درباره عبادت (حضور قلب)
منطق امام درباره عبادت(حضور قلب)
حضور قلب در نماز
امام راحل(ره) در شرح حدیث بیست و هفتم حضور قلب را از مهمات باب عبادات معرفی و موجبات آن را یکی فراغت وقت و قلب و دیگری فهماندن اهمیت عبادت به قلب میداند. مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانهروز برای عبادت خود وقتی را معین میکند که در آن وقت خود را فقط موظف به عبادت بداند و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد. ایشان غفلت از حفظ اوقات عبادات را نتیجة جهل انسان نسبت به اهمیت عظیم عبادات دانسته و در خصوص نماز که مهمترین عبادات است چنین مینویسند:
«البته اوقات نماز را، که مهمترین عبادات است، باید حفظ کند و آنها را در اوقات فضیلت به جا آورد و در آن اوقات برای خود شغل دیگری قرار ندهد... به خدای تعالی پناه میبرم از خفیف شمردن نماز و مبالات نکردن به امر آن... حضرت باقر، علیهالسلام، فرمود به زراره، علیهالرحمه:
سستی مکن در امر نمازت، زیرا که رسول خدا(ص) فرمود در دم مردنش: نیست از من کسی که خفیف شمارد نمازش را؛ از من نیست کسی که بیاشامد مسکری ؛ به خدا قسم که وارد نمیشود بر من نزد حوض... خدا میداند که انقطاع از رسول اکرم، صلیالله علیه وآله، و خروج از تحت حمایت آن سرور چه مصیبت عظیمی است و حرمان از شفاعت آن سرور و اهل بیت معظم چه خذلان بزرگی است. گمان مکن که بدون شفاعت و حمایت آن بزرگوار کسی روی رحمت حق و بهشت موعود را ببیند. اکنون ملاحظه کن مقدم داشتن هر امر جزئی، بلکه نفع خیالی، را بر نماز که قرةالعین رسول اکرم، صلیالله علیه وآله، و بزرگ وسیلة رحمت حق است و اهمال کردن دربارة آن و به آخر وقت انداختن بدون عذر و حفظ ننمودن حدود آن، آیا تهاون و استخفاف است یا نیست؟
ایشان دربارة فراغت قلب معتقدند که از فراغت وقت مهمتر است و حتی فراغت وقت مقدمهای برای فراغت قلب است. فراغت قلب بدین معناست که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند؛ و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتته منصرف نماید؛ و دل را یکسره خالی و خالص برای توجه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید.
در ادامه امام(ره) مینویسند: «ولی بدبختی آن است که ما تمام افکار متشتته و اندیشههای متفرقه را ذخیره میکنیم برای وقت عبادت! همین که تکبیرةالاحرام نماز را میگوییم، گویی در دکان را باز کردیم، یا دفتر محاسبات را گشودیم، یا کتاب مطالعه ] را [ مفتوح نمودیم؛ دل را میفرستیم به سوی اشتغال به امور دیگر و از عمل بهکلی غافل شده، یک وقت به خود میگوییم که به حسب عادت به سلام نماز رسیدیم! حقیقتاً این عبادت فضاحتآور است و این مناجات شرمانگیز است.
امام راحل(ره) در این بحث ضمن شکوه از کسانی که تکالیف الهیه مانند نماز را سربار امور زندگی میدانند، علاج درد کماهمیتی نماز را اصلاح سرچشمه یعنی ایمان به خداوند و فرمایشات انبیا و نظر در کیفیت عبادتها و مناجاتهای سیدالموحدین و اولاد معصومین او دانسته و در ارتباط با تحصیل فراغت قلب مینویسند:
فراغت قلب از غیر حق از امور مهمه است که انسان باید با هر قیمت هست تحصیل آن را بکند. و طریق تحصیل آن نیز ممکن و سهل است. با قدری مواظبت و مراقبت تحصیل میتوان کرد. باید انسان مدتی اختیار طایر خیال را به دست گیرد و هر وقت خواست از شاخهای به شاخهای پرواز کند، آن را حفظ کند. پس از مدتی مراقبت، رام و آرام شود و توجه آن از امور متشتته منصرف شود وخیر عادت او گردد «والخیر عادةٌ» و فارغالبال اشتغال به توجه به حق و عبادت او پیدا کند و از همة این امور مهمتر، که باید دیگر امور را مقدمة او دانست، حضور قلب است که روح عبادت و حقیقت آن بسته به آن است؛ و بدون آن هیچ قیمتی برای عبادات نیست و قبول درگاه حق تعالی نشود.[11]
سپس امام خمینی(ره) چند روایت شریفه را با موضوع اهمیت حضور قلب در نماز ضمیمة بحث کرده که به علت رعایت اختصار به یکی از آنها اشاره میکنیم. ولی قبل از ذکر این حدیث، باید گفت امام(ره) معتقدند که برای اهلش همین یک حدیث کفایت میکند که تمام عمر خود را برای تحصیل محبت الهی و اقبال وجه الله صرف کنند:«صادق آل محمد(ص) میفرمایند: «همانا من دوست میدارم از شماها مرد مؤمنی را که وقتی در نماز واجبی ایستاد، اقبال و توجه کند به قلبش به سوی خدای تعالی، و مشغول نکند قلبش را به کار دنیا، نیست بندهای که در نمازش توجه کند به سوی خدا به قلبش، مگر آن که اقبال کند خداوند به سوی او به وجهش، و قلوب مؤمنان را متوجه کند به سوی او به محبت بعد از دوستداری خداوند او را.[12]
امام خمینی(ره) در فصلی دیگر حضور قلب را به دو قسمت تقسیم میکنند: 1 - حضور قلب در عبادت 2 - حضور قلب در معبود ولی پیش از توضیح این دو قسمت عمده به ذکر یک مقدمه میپردازند و آن این است که اهل معرفت معتقدند باب عبادات مطلقاً باب ثنای معبود است؛ منتها هر یک از آنها ثنای حق است به نعتی از نعوت و اسمی از اسماء مگر نماز که ثنای حق است به جمیع اسماء و صفات. و بعد از آن که معلوم شد باب عبادات باب ثناخوانی معبود است، حضور قلب در عبادت را نیز دارای مراتبی میدانند که عمدة آن دو مرتبه است:
الف - حضور قلب در عبادت به نحو اجمال: یعنی انسان درعین اشتغال به عبادت از طریق اجمال ملتفت باشد که ثنای معبود کند، گرچه خود نمیداند که چه ثنایی میکند و چه اسمی از اسماء حق را میخواند.
ب - حضور قلب در عبادت به نحو تفصیل: به نظر امام(ره) این نوع حضور قلب به مرتبة کامله برای احدی جز خُلّص اولیاء و اهل معارف ممکن نیست ولی بعض مراتب نازلة آن برای دیگران ممکن است. اول مرتبة این حضور توجه به معانی الفاظ عبادات است و مرتبة دیگر آن فهمیدن اسرار عبادات به قدر امکان است.
اما در مورد «حضور قلب در معبود» میفرمایند:
«و آن نیز دارای مراتبی است که عمدة آن سه مرتبه است: یکی حضور قلب در تجلیات افعالی، و دیگر حضور قلب در تجلیات اسمایی و صفاتی، و سوم حضور قلب در تجلیات ذاتی. و از برای هر یک چهار مرتبه است به طریق کلی: مرتبة علمی، مرتبة ایمانی، مرتبة شهودی و فنائی[13]
در فصل بعد امام(ره) حصول حضور قلب را منوط به افهام نمودن اهمیت عبادات به قلب دانسته و این امر را نیز میسر نمیدانند مگر به فهمیدن اسرار و حقایق عبادات. در این فصل پس از ذکر برخی اخبار که دلالت بر تجسم اعمال و صور غیبیة ملکوتیه آنها دارد چنین نتیجه میگیرند که بر هر انسان مؤمن به عالم غیب و اخبار انبیاء و اولیاء و اهل معرفت و علاقهمند به حیات ابدی و زندگانی جاویدان لازم است که با هر زحمت و ریاضتی که لازم است اصلاح اعمال خود را بنماید و هر قدر میتواند جدیت کند که لااقل واجبات را با حضور قلب بیاورد و اصلاح نقایص آنها را نیز با نوافل کند؛ چنانچه در احادیث شریفه است که نوافل جبران فرائض را میکند و سبب قبول آنها میشود.
- ۹۴/۰۶/۲۱