حافظ
حافظ گلى است از بوستان معارف اسلامى
حافظ گلى است از یک بوستان. بوستانى را شما در نظر بگیرید که صدهزار متر مربع است و در آن دهها هزار گل وجود دارد و یک گلش حافظ است و آن بوستان، بوستان معارف اسلامى است که گسترده بوده، نیمى از جهان را فرا گرفته، به زبانهاى مختلف، تازه من عربى را آوردم، در زبانهاى دیگر هم همین جور بوده، اختصاص به آن ندارد. اینکه ما حافظ را تنها از این بوستان بچینیم، بعد بخواهیم مطابق دل خودمان تفسیر کنیم درست نیست، حافظ را فقط در داخل همان بوستانى که رشد کرده- که آن، بوستان فرهنگ اسلامى است- مىتوانیم مطالعه کنیم.
ما تا استادهاى حافظ را، استادهاى استادهاى حافظ را، جوّ حافظ را، فضایى که حافظ در آن فضا تنفس کرده به دست نیاوریم محال است [شناخت درستى از او پیدا کنیم] و این کار، کار یک ادیب نیست. اشتباه این است که در عصر ما ادبا مىخواهند حافظ را شرح کنند. بزرگترین ادیب جهان هم بیاید نمىتواند حافظ را شرح کند. حافظ را عارفى باید شرح کند که ادیب هم باشد و به همین دلیل این بنده با تمام صراحت عرض مىکنم هیچ مدعى شرح حافظ نیستم چون نه عارفم نه ادیب، عارفى ادیب مىباید که حافظ را شرح کند، آن هم ادیب به معناى جامع علوم عصر و زمان حافظ، ادیب زمان حافظ.
http://www.motahari.ir/fa/content/903
- ۹۴/۰۷/۲۲