تغذیه روح
نگاه کردن، حرف زدن و گوش کردن نوعی خوردن است!
انسان نسبت به عمل خودش، هم عامل است هم معمول. آدم خیال می کند وقتی عمل می کند او عامل و عمل کننده است و عمل، معمول است یعنی این فاعل است و او مفعول، این علت است و او معلول. قرآن می فرماید: انسان هر عملی که مرتکب می شود، در همان حال که او علت است و عملش معلول، عملش هم علت است و خودش معلول. یعنی اگر او عمل را می سازد عمل هم او را می سازد.
انسان از عمل خودش واقعاً به نوعی تغذیه میکند؛ یعنی حرف زدن برای انسان نوعی چیز خوردن است، گوش کردن نوعی دیگر چیز خوردن است، نگاه کردن نوع دیگر چیز خوردن است، فکر کردن نوع دیگر چیز خوردن است. تمام اینها غذا می شود ولی نه غذای جسمانی، غذای غیر جسمانی برای روح انسان.
... ولی یک چیزهایی هست که انسان وقتی که با آنها تغذیه می کند زمانی که بیرون می رود واقعاً احساس می کند که نیرو گرفت، پر و بال پیدا کرد. انسان وقتی که از یک معلم یک درس یاد می گیرد یا مطلبی را می شنود که قلب او را روشن می کند، زمانی که از آنجا بیرون می رود حالتش درست حالت آدمی است که قبلاً گرسنه بوده و رمق نداشته و بعد یک غذای مقوی خورده است ... با شنیدن این گونه حقایق و وارد شدن این امور در روحش واقعاً نشاط پیدا می کند.
یا وقتی که انسان یک کار نیکی انجام می دهد: عبادتی می کند، قرآنی می خواند، دعایی می خواند، قدم خیری برای مردم بر میدارد، خدمتی می کند برای رضای خدا، یا احسانی می کند، بعد احساس سبکبالی می کند...
بر عکس، اگر انسان مدتی مثلا دو ساعت غیبت کند، در وقتی که غیبت میکند یک نوع لذت نفرتآوری میبرد ولی بعد از دو ساعت که کارش تمام میشود بیشتر احساس ناراحتی و اضطراب میکند. (استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج13، ص 55 / مجموعه آثار ج28،ص520-521)
کانال بنیاد شهید مطهری:
@motahari_ir
- ۹۴/۰۸/۰۸