تحلیل علامه از نامه آقا ۳
چهارشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۶ ق.ظ
💠تحلیل علامه مصباح یزدی در مورد «فلسفه نامه نگاری مقام معظم رهبری به جوانان آمریکا و اروپا»/بخش سوم
🔹سوال:به نظر شما آیا میتوان در جوانان غربی اثر گذاشت و این دعوتها تا چه حد میتواند نتیجهبخش باشد؟
🔸جواب استاد:
در پاسخ باید گفت که از یک جهت میتوان نسبت به جوانان شرقی، جوانان غربی را آماده تر برای پذیرش دعوت به حق دانست. ادعای غربیها مبنی بر وجود دموکراسی و آزادی در این کشورها، موجب شده است تا حاکمان غربی نتوانند جوانان را محدود کرده و از توجه کردن به دعوت اسلامی منع نمایند. علاوه بر این، پیشرفت تکنولوژی و رسانه امکان محصور کردن فکری و شست و شوی ذهنی افراد دیگر را سلب کرده است. اما این که چقدر میتوان به هدایت این جوانان امید داشت، باید به قرآن مراجعه کرد. قرآن میفرماید فطرت انسان قابلیت پذیرش حق را دارد و هراندازه هم که شیاطین انس و جن فعالیت کنند، فطرت را نمیتوانند خاموش کنند.
در این صورت ممکن است که این پرسش مطرح شود که پس چطور این دعوتهای اسلامی آن گونه که باید، پیشرفت نمیکند؟ این مسئله را باید از نظر روانشناسی و علوم اجتماعی مورد واکاوی جدی قرار داد. باید بررسی کرد که اصولا تحولات فکری و به دنبال آن سیاسی مبتنی برعقیده، در چه شرایطی حاصل شده و چه آسیبهایی در آن وجود دارد؟ به هرحال آنچه که در هر صورت ضرورت دارد، وجود مقتضی است حالا اگر نیاز باشد تا شرایطی رافراهم کرده و موانعی را برطرف کنیم، باید این کار را انجام دهیم و این دلیل نمیشود که بگوییم تا شرایط موجود نشده و موانع هم برطرف نشده است، پس باید مقتضی را هم ایجاد نکرد! اصل، مقتضی است که کار میکند، آن فکر صحیح و انگیزههای صحیح انسانی و الهی و فطری است که میتواند تحول ایجاد کند، این را باید تقویت کرد. وقتی هم که مواجه با موانع یا فقدان شرایط شدیم، باید برای آنها در حد توان تدبیر اندیشید و آن را عملی ساخت، اما ترک ایجاد مقتضی به این بهانه که شرایط موجود نیست یا موانع موجود است، پذیرفتنی نیست. بالاخره وظیفه شرعی است و باید این کار را انجام داد. امروز گفتن این جمله که «کاری نمیشود کرد»، یک بهانه است و توجیه منطقی و عقلائی ندارد. من یادم میآید آن وقت که ما بچه بودیم و کمابیش شرایط جامعه را درک میکردیم چنین القاء میشد و اکثریت مردم باور کرده بودند که به اصطلاح «این آش کشک خاله هست» وهیچ راهی ندارد. یادم است که گاهی در دوران نوجوانی، بزرگترهای ما میگفتند انگلیس کشور ما را خورده است و بی جهت داریم دست و پا میزنیم، هیچ فایدهای ندارد وهمه چیزما تحت تسلط آنهاست و آشکار و پنهان همه چیز ما را قبضه کردهاند. ما هر حرکتی میکنیم حرکت مذبوحانهای است و بی جهت انرژی خود را هدر میدهیم! این تصور عمومی بود. کاری که امام شروع کرد اگر نگوییم واقعا خارق العاده بود، چیزی شبیه کرامت بود. افرادی که مثلا پخته و دنیا دیده بودند در دل خود میخندیدند و میگفتند: این شخص چه میگوید؟ مگر میشود آمریکا را بیرون انداخت؟ آنان حرفهای امام را حرف خام و حساب نشده تلقی میکردند. امام در طول سالها خون دل خورد تا تدریجا زمینه را آماده کرد و این کار ایشان واقعا شبیه اعجاز بود. هنوز زود است عظمت کار امام را بفهمیم. البته همه اینها براثر تاییدات الهی است و الا بر اساس اسباب عادی، اقتضاء نمیکرد تا انسان بتواند در مقابل این همه مخالف از دوست و دشمن مقاومت کند.
@mesbahyazdi_ir
🔹🔹🔸🔸🔹🔹
- ۹۴/۰۹/۱۱