عرفان اهل بیتی

شیخ رضا اشرف زاده

عرفان اهل بیتی

شیخ رضا اشرف زاده

عرفان اهل بیتی

آشنایی با اسلام ناب محمدی
sheykh reza ashrafzadeh
https://www.instagram.com/m_reza_ashrafzadeh

۷۳ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۰۶
آذر

🔸یادی از پدر


🔹چه مانعی دارد که من ذکر خیری از پدر بزرگوار خودم بکنم. از وقتی که یادم می‏ آید (حداقل از چهل سال پیش) من می ‏دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمی‏ گذاشت و نمی ‏گذارد که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخیر بیفتد. 

  • رضا اشرف زاده
۰۶
آذر

💠پرسمان💠


🔹در محضر علامه مصباح یزدی


🔹 مقصود از «حکومت دینى» چیست؟


⏪جواب::حداقل سه معنا ممکن است از «حکومت دینى» اراده شود؛ 


🍂1. حکومتى که تمام ارکان آن بر اساس دین شکل گرفته باشد. 

🍂2. حکومتى که در آن احکام دینى رعایت مى‌شود.

🍂 3. حکومت دینداران و متدینان.


این سه معنا و تفاوت آنها را با یکدیگر چنین مى‌توان توضیح داد: طبق معناى اوّل، حکومت دینى حکومتى است که نه تنها همه قوانین و مقررات اجرایى آن برگرفته از احکام دینى است، بلکه مجریان آن نیز مستقیماً از طرف خدا منصوبند، یابه اذن خاص یا عام معصوم منصوب شده‌اند چنین حکومتى «حکومت دینى» ایده‌آل و کمال مطلوب است، زیرا حکومتى با این خصوصیات از پشتوانه حکم الهى برخوردار است و بر اساس اراده تشریعى خدا شکل گرفته است. پس حکومت رسول الله(صلى الله علیه وآله) و امام معصوم و نیز حاکمیت افرادى مانند مالک اشتر در زمان حضور معصوم و یا حکومت ولى فقیهِ جامع شرایط در عصر غیبت این گونه است.

  • رضا اشرف زاده
۰۶
آذر

💠تحلیل انقلاب اسلامی و تفاوت آن با انقلاب های مادی توسط علامه مصباح یزدی

  • رضا اشرف زاده
۰۶
آذر

🔹حضرت آیت الله مصباح یزدی


🔸 اعتماد بر غیر خدا، لوزان و نیویورک, عامل سلطه کافران بر مسلمانان

 سابقا دور شهرها برج‌و‌بارو و دیوارهای خیلی بلندی می‌کشیدند تا اگر دشمن آمد، نتواند وارد شهر شود. اسلام مانند حصن و قلعه‌ای با دیوارهای بلند است که خدا برای شما درست کرده است. می‌فرماید: اما شما این دیوارها را سوراخ کردید؛ چگونه؟ ثلمتم حصن‌‌الله المضروب علیکم باحکام الجاهلیه؛ شما حکم‌های جاهلی را اجرا می‌کنید؛ این دیوار را سوراخ کردید و دشمن وارد می‌شود؛ آن‌چه باعث می‌شود که این عزت شما از بین برود، روی آوردن به احکام غیراسلامی است؛

و انَّکم اِن لَجَأْتُم اِلی غَیْرِه حارَبَکْم اَهْلُ الْکُفر؛ ای مسلمان‌ها! گوش‌تان را باز کنید! به شما هشدار می‌دهم! اگر به غیر از خدا پناه ببرید، به لوزان، نیویورک، ژنو و غیر خدا پناه ببرید، خدا کافران را بر شما مسلط خواهد کرد و در مذاکرات شکست می‌خورید و فریب‌تان می‌دهند. آن وقت چه می‌شود؟ ثُمَّ لا جَبْرائیلَ و لا میکائیلَ و لا ْمُهاجِرونَ و لا اَنْصارٌ یَنْصُرونَکم؛ اگر چنین شد دیگر جبرئیل و میکائیل هم برای شما کاری نمی‌توانند انجام دهند؛ کفار بر شما مسلط می‌شوند و پس از آن شما باید فقط با تمام توان‌تان با آن‌ها بجنگید تا ببینید چه کسی غالب می‌شود؛ ولی کسی به شما کمک نخواهد کرد. خدا که هیچ، جبرئیل و میکائیل که هیچ، حتی مهاجرین و انصار هم به شما کمکی نخواهند کرد: اِلا الْمُقارَعَةُ بِالسَّیْف؛ چیزی برای شما نمی‌ماند، جز این‌که می‌توانید بروید و بجنگید تا ببینید کار به کجا ختم می شود؛ چرا این‌طور می‌شوید؟ برای این‌که در اجرای احکام اسلامی سستی می‌ورزید و به احکام جاهلیت بازمی‌گردید. آن حصنی را که خدا برای شما قرار داده است، سوراخش می‌کنید؛ وقتی برج‌و‌بارو سوراخ شد، وجود و عدمش مساوی است؛ دشمن وارد می‌شود و وقتی دشمن وارد شد، بر شما مسلط می‌شود. وقتی مسلط شد، دیگر هیچ‌کس به کمک شما نخواهد آمد.


بیانات آیت‌الله مصباح در بین جمعی از پاسداران به مناسبت سالروز تشکیل بسیج سازندگی 16/2/94


@mesbahyazdi_ir


🔹🔹🔸🔸🔹🔹

  • رضا اشرف زاده
۰۶
آذر

💠 پرسمان💠


🔹منشأ قداست شهادت چیست؟


🔸بدیهی است که شهادت از آن جهت که کشته شدن است تقدس ندارد. بسیاری از کشته شدن‌ها است که نفله شدن است. احیاناً بهجای این‌که افتخار باشد ننگ است. می‌دانیم مرگ و میرهای اشخاص انواع و اقسام دارد:

1) مرگ طبیعی

2) مرگ اخترامی. در اثر بیماری‌ها مثلاً حصبه، وبا و غیره یا در اثر حوادث و سوانحی از قبیل زلزله و سیل.

3) مرگ‌هایی که پای یک جنایت در کار است، یعنی مرگ‌هایی که از طرف هیچ عملی صورت نگرفته است و قاتل صرفاً به موجب‌ هوا و هوس خود که وجود طرف را مزاحم منافع خود تشخیص می‌دهد او را هدف قرار می‌دهد.

4) مرگ‌هایی که خود آن مرگ‌ها جنایت است. از قبیل خودکشی‌ها. این‌گونه مرگ‌ها نفله کردن و هدر دادن خود است، بدترین انواع مرگ‌ها است.

5) مرگ‌های که شهادت است. مرگی شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظنی یا یقینی فقط به خاطر هدف مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن «فی سبیل‌الله» از آن استقبال کند. شهادت دو رکن دارد: یکی این‌که در راه خدا و فی‌سبیل‌الله باشد، هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید، دیگر این‌که آگاهانه صورت نگرفته باشد. شهادت به حکم این‌که عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی مقدس است و از هرگونه انگیزه خودگرایانه منزه و مبراست، تحسین‌انگیز و افتخار آفرین است و عملی قهرمانانه تلقی می‌شود. در میان انواع مرگ و میرها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و مقدس‌تر و عظیم‌تر و فخیم‌تر است.(1)

پی‌نوشت

1- شهید مطهری، بهار روح، صص 154-153 روح، صص 154-153


💐💐💐💐💐💐

  • رضا اشرف زاده
۰۶
آذر

⏪ در محضر فرزانگان


به کار بگو درس دارم...


«شیخ مرتضی انصاری» که از بزرگ‌ترین اساتید و فقهای شیعه است، از یکی از شاگردانش پرسید: «چرا دیروز در جلسه درس حاضر نبودی؟»

شاگرد گفت: «کار داشتم.»

شیخ فرمود: «بعد از این‌ به درس نگو کار دارم، به کار بگو درس دارم.»


گنجینهِ لطایف، ص36

🔹 محدث قمی برای سرکوبی نفس از در مسجد برگشت



⏪نقل می‌کنند: مرحوم محدث قمی(شیخ عباس)زمستان سردی در مسجدی منبر می‌رفت. روزی جمعیت زیادی در مسجد منتظر شیخ بودند. شیخ چون پرده را بالا زد که وارد مسجد شود،‌ آن جمعیت زیاد را دید. همان‌جا برگشت و دیگر به آن مسجد برای سخنرانی نرفت. وقتی علتش را پرسیدند فرمود: وقتی پرده در مسجد را بالا زدم و آن جمعیت را فراوان مشاهده کردم، در خود حالت وسوسه و خودبینی احساس کردم‌؛ برای سرکوبی این حالت نفسانی برگشتم.


@mesbahyazdi_ir

  • رضا اشرف زاده
۰۶
آذر

💠پرسمان💠


🔹آیا وجود اختلاف نظر در برخی از احکام اسلام موجب نمی شود که همه احکام، اختلافی باشند؟


وجود اختلاف نظر در برخی از احکام اسلام، موجب نمی‌گردد که همه احکام مشتبه و اختلا‌فی باشند. در اسلا‌م هزاران حکم قطعی وجود دارد که همه فرق اسلا‌می در آن‌ها اتفاق نظر دارند و بسیاری از اختلافاتی که بین تشیع و تسنن وجود دارد، بر سر جزئیاتی است که بخش کمی از احکام را تشکیل می‌‌دهند و در بخش اعظم فقه اختلافی وجود ندارد. چنان‌که در فرقه شیعه، اختلاف فتوای فقها در برخی احکام به معنای اختلاف نظر در همه موارد نیست.

اسلامی که ما سراغ داریم و از آن دم می‌زنیم و به حمایت آن می‌پردازیم، منبعش قرآن، سنت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) است که 1400 سال فقهای شیعه و سنی احکام ضروری و قطعی آن را تبیین کرده‌اند؛ بخصوص آن احکامی که در آن‌ها هیچ اختلافی بین شیعه و سنی وجود ندارد، اگر قرائت‌های جدیدی پیدا شود که طبق آن همه اسلام و احکامش باید تغییر کند و اسلام نو آفریده شود، ما با آن اسلام کاری نداریم و فکر نمی‌کنیم مردم مسلمان ما هم دلبستگی به چنین اسلام‌های نوینی که«باب‌ها» و «مارتین لوترها» بیاورند، داشته باشند.

بله، ما از اسلامی سخن می‌گوییم که پیامبر اکرم(ص) به واسطه وجود«عصمت» که خود فیض و عنایتی الهی است، به بشریت عرضه کرده است و ائمه اطهار علیهم‌السلام نیز با برخورداری از همین قوه«عصمت» به تبیین آن پرداخته‌اند و فقهای ما که سال‌ها رنج تحقیق و مطالعه در اسلام، آن هم در محضر بزرگان اسلام‌شناس و فقاهت را به جان خریدهاند و صدالبته برخوردار از ت قوا و صلا‌حیت اخلا‌قی لا‌زم در امر افتاء و تبیین دین بوده‌اند، به معرفیاش همت گمارده‌اند. این تنها قرائت اصیل و درست از اسلام است. وگرنه عمل بر طبق فرآورده‌های کسانی که چند صباحی علومی را خوانده‌اند و در پی هواها و هوس‌های خود به عرضه اسلامی جدید که بیگانه از قطعیات قرآن و سنت است پرداخته‌اند، هرگز حجیت ندارد و پاسخگوی سؤال خدای متعال در قیامت از چرایی رفتارها و کردارها نخواهد بود.


آیت‌الله مصباح یزدی

پاسخ استاد به جوانان پرسشگر صص 312-311


@mesbahyazdi_ir


🔹🔹🔸🔸🔹🔹

  • رضا اشرف زاده
۰۶
آذر

💠 علامه حلی و بوسه بر خاک پای امام زمان(عج)


علامه حلی، از رجال برجسته و علمای بزرگوار شیعه، کسی است که درباره اش نوشته اند: “در حالی که کودک بود، به درجه اجتهاد رسید و مردم منتظر بودند که به تکلیف برسد تا از او تقلید نمایند.”


علامه حلی، هر هفته از حله با پای پیاده به سوی کربلا راه می افتاد تا فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام را در شب جمعه درک نماید. آن بزرگوار، طی سفری از حله به کربلا، به محضر نورانی امام عصرعجل ا... تعالی فرجه میرسند، اما حضرت را نمی شناسند. در طول مسیر، عصا از دست علامه به زمین میافتد. امام زمان ارواحنا فداه خم می شوند، عصای علامه را برمی دارند و به دست ایشان می دهند. در همین هنگام سؤالی در ذهن علامه القا می شود و از محضر امام علیه السلام میپرسد:


- آیا در این عصر و زمان که غیبت کبرا است، میتوان حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه را دید یا نه؟


حضرت در پاسخ علامه می فرمایند:


- چگونه صاحب الزمان را نمی توان دید و حال آن که دست او هم اکنون در دست توست؟!


به محض این که علامه این پاسخ را میشنود، بی اختیار خود را به زمین می اندازد تا پای مبارک حضرت را ببوسد که در این هنگام از کثرت شوق مدهوش می شود.


منبع: تنکابنی، قصص العلما، ص355.


@mesbahyazdi_ir


🔹🔹🔸🔸🔹🔹

  • رضا اشرف زاده
۰۵
آذر

💠«منشور محبت و معرفت»💠


🔹گفتاری از علامه مصباح یزدی


🔸عاشقی با امام زمان علیه السلام


رابطه محبّت و معرفت


یاد خدا و اولیاى او و کلمات بزرگان، نورى است که با هر ابزارى بیان شود، ارزش والاى خودش را خواهد داشت.

به ذهنم آمد نکته‌اى را مطرح کنم که در بسیارى از مواقع، مورد غفلت بیش‌تر محبّان آن حضرت است و شاید توجّه دادن به آن، قلب مقدّس مولایمان را شاد کند.


آدمى، داراى دو ویژگى مهمّ است یکى شناخت و معرفت، و دیگرى عشق و محبّت. او در نهاد خویش، دو گوهر گران بها دارد و همواره به دنبال مشترى لایقى مى‌گردد تا این دو گوهر را به پایش بریزد، و آن گاه که معشوق خویش را یافت، به ابراز رفتارهاى عاشقانه مى‌پردازد و در شادى محبوبش شاد، و در غمش، غمگین مى‌شود. عاشق، در انجام این رفتارهاى عاشقانه، هر چه بیش‌تر دقّت داشته باشد، عشقش قوى‌تر مى‌شود. انسان، هرچه بیش‌تر به رفیق محبوبش اظهار محبّت کند و رفتارهاى دوستانه بیش ترى انجام بدهد، محبّتش عمیق‌تر و پایدارتر خواهد شد. از سوى دیگر، چنان چه شخصى، رفیق خویش را به فراموشى سپارد، کم کم محبّت او نیز از دلش مى‌رود: از دل برود، هر آن چه از دیده برفت.


رفتارهاى محبّانه ما در احترام و توسّل به اولیاى خدا و برگزارى مراسم جشن و سرور در ایّام شادى و برپایى مراسم عزادارى در ایّام غم و عزاى ایشان، براى این است که عواطفمان جهت یابد و رابطه عاطفى ما با اولیاى خدا پابرجا بماند و رشد کند. ارزش آدمى به همین است که معشوق شایسته‌اى بیابد و دلش را به او بسپارد؛ البتّه انسانیت انسان فقط به عشق و محبّت وابسته نیست؛ بلکه بخش دیگرى از وجود او نیز به شناخت و معرفت مربوط مى‌شود. این دو (محبّت و معرفت یا عشق و شناخت)، رابطه بسیار نزدیکى با هم دارند. هرچه انسان، کمال و زیبایى فرد یا چیزى را بیش‌تر بشناسد، محبّت فزون ترى به او مى‌یابد و آدمى تا نشناسد، محبّت پیدا نمى کند.


سلسله مراتب محبّت به امام زمان(علیه السلام)


هر عاشقى به طور طبیعى دوست دارد با معشوق خویش ارتباطى برقرار کند؛ انسى بگیرد؛ به لقایش برسد و از دیدار و همنشینى با او لذّت ببرد. در چنین عشقى، خودخواهى وجود دارد؛(1) امّا عاشق پاکباخته، در اندیشه التذاذ خودش هم نیست؛ بلکه فقط محبوب را مى‌بیند و همواره در پى آن است تا کارى را انجام دهد که معشوقش دوست مى‌دارد.


در تمام عالم، فقط یک خورشید حقیقت و یک مظهر کامل صفات جمال و جلال الاهى وجود دارد که هر کس به او توجّه یابد، به اندازه ظرفیتش از آن خورشید رخشان بهره مى‌برد و نور مى‌گیرد. همه دوستداران وجود مقدّس ولىّ عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف، به اندازه معرفت خودشان دوست دارند چشمشان به جمال حضرت روشن شود و روزى بیاید که بتوانند از وجود آن مقدّسش فیض گیرند و بهره برند؛ امّا پاکباختگان حضرت، هماره در اندیشه آنند که محبوبشان چه چیزى را دوست دارد تا آن را انجام دهند. دیگر با خود محبوب است که هرگونه صلاح بداند، با عاشقانش رفتار کند.(2) چنین عاشقانى، دیگر در این اندیشه نیستند که از او چیزى دریافت کنند و بهره‌اى ببرند؛ چرا که ایشان از تمام خودخواهى‌ها رسته، و فقط به رضایت محبوب دل بسته اند.(3) خوب است ما نیز بکوشیم در این میدان پیش رویم و خودمان را فراموش کنیم.(4) بیش‌تر توجّه داشته باشیم که او از ما چه مى‌خواهد و دوست دارد چه کارى انجام بگیرد. این که ما نیز به نوایى برسیم یا نرسیم، مهم نیست.


___________


1. گر از دوست چشمت به احسان اوست *** تو در بند خویشى نه در بند دوست


2. تو بندگى چو گدایان به شرط مزد مکن *** که خواجه خود صفت بنده پرورى داند


3. چو نور مهر تو تابید بر دل‌هاى مشتاقان *** ز خود آهنگ حق کردند و بر بستند محمل‌ها


4. بگذر از خویش اگر عاشق دلباخته‌اى *** که میان تو و او جز تو کسى حایل نیست


«آفتاب ولایت،ص 19»


@mesbahyazdi_ir


🍃🍃🍂🍂🍃🍃

  • رضا اشرف زاده
۰۵
آذر

💠سیاست متعالیه-شرحی بر زندگی علامه مصباح یزدی💠


🔹بخش اول


⏪ آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی (حفظه الله) که به سبب برخورداری از اوصاف و خصوصیاتی، از بسیاری دیگر از نیروهای فکری و ایدئولوژیک حوزه تمایز می‌یابد و به شخصیتی «بی‌بدیل» و «ویژه» تبدیل می‌شود؛ چنان‌که مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (حفظه الله)، تا کنون چندین مرتبه به منزلت و موقعیت یادشده اشاره یا تصریح کرده‌اند. ایشان، در جایی، آیت‌الله مصباح را از «برجستگان رجال علمى» و «چهره‌هاى موجه عالم تشیع» معرفی کرده‌اند:

«حضرت آیت‌الله آقاى حاج شیخ محمدتقى مصباح‏، اکنون که بحمدالله مجمع جهانى اهل بیت (علیهم الصلاه والسلام)به عنوان کانون تلاش علمى و عملى تشیع تشکیل یافته و آغاز به کار کرده است شایسته‌است، برابر مواد اساسنامه‏ى آن، جمعى از برجستگان رجال علمى و چهره‌هاى موجه عالم تشیع، شوراى عالى آن مجمع را شکل بخشیده، با عضویت در آن، مسئولیت خطیرى را که براى اعضاى آن شوراى عالى پیش‏بینى شده، عهده‏دار گردند؛ لذا جناب عالى را که بحمداللّه به صفات مزبور موصوف مى‏باشید، به عضویت شوراى عالى مجمع جهانى اهل بیت (علیهم الصلاه والسلام) منصوب مى‏نمایم.» (آیت‌الله خامنه‌ای، 1370 الف)

مقام معظم رهبری، به مناسبتی، گفته‌اند که ایشان خلأ علامه طباطبایى و شهید مطهرى در زمان ما را پر مى‌کند:

«بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى‌شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب‌نظر در مسائل اساسى اسلام ارادت قلبى دارم. اگر خداى متعال به نسل کنونى ما این توفیق را نداد که ازشخصیت‌هایى مانند علامه طباطبایى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم‌القدر، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پرمى‌کند.» (آیت‌الله خامنه‌ای، 1378)

افزون بر این، مقام معظم رهبری ایشان را «عقبه‌ی تئوریک نظام» نیز شمرده‌اند:

«توجه کنید که مجموعه‌ای از متفکران، علما و سابقه‌دارهای در امر دین، مدعی عقبه‌ی تئوریک نظام هستند و آن را تشکیل می‌دهند. اگر شما [اعضای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه] خود را از مجموعه‌ی کسانی که در باب دین و مسئله‌ی دین و معرفت دینی مدعی‌اند، برکنار داشتید، ناقص خواهید ماند؛ لا‌اقل بی‌اطلا‌ع خواهید ماند که این خودش اشکال بزرگی است. [...] الآن ما در حوز‌ه‌ی قم علمایی داریم، بزرگانی داریم، صاحب‌نظرانی داریم، اندیشه‌پردازان یا تئوریسین‌ها و ایدئولوگ‌هایی داریم که با دفتر تبلیغات هیچ ارتباطی ندارند. ما شخصیت علمیِ فکریِ روشن‌فکریِ برجسته‌ای مثل آقای مصباح یزدی را در قم داریم.» (آیت‌الله خامنه‌ای، 1384)


آبشخور اصلی و تکوّن‌بخش عمده‌ی شخصیت و هویت خاص ایشان چند امر است: یکی اینکه ایشان، از نظر «معرفتی» و «علمی»، آنچنان در سطح ممتاز و بالایی قرار دارد که نمی‌توان در این نظر، خدشه‌ای وارد ساخت. به خصوص، در زمینه‌های فلسفی و کلامی، بدون شک، ایشان جزء اساتید عالی و نخبه‌ی حوزه به شمار می‌آیند. دیگر اینکه، معلومات ایشان به دروس و مباحث کلاسیک حوزه محدود نمی‌شود، بلکه وی توانسته است، در قلمروی علوم انسانی غربی، به درجه‌ی بالایی از شناخت تحلیلی و انتقادی و حتی نظریه‌پردازی دست یابد. در واقع، ایشان را باید یک «ملّای معاصر» تعریف و قلمداد کرد. در همین رابطه، رهبر فرزانه‌ی انقلاب، ایشان را یک سرمایه در زمینه‌ی «معارف عقلانى اسلام» دانسته‌اند:

«شما به سطح معارف اسلامى کنونى کشور نگاه کنید، رادیو باید آن عالی‌ترین و بهترین سطح را ارائه بدهد. [... مثلاً] فرض بفرمایید، ازلحاظ معارف عقلانى و فلسفى اسلامى، ما امروز چه کسى را داریم؟ مثلاً آقاى مصباح و آقاى جوادى آملى را در قم داریم. آنچه که شما ارائه مى‌دهید، باید از سطح این‌ها کمتر نباشد.» (آیت‌الله خامنه‌ای، 1370 ب)

همچنین ایشان اظهار داشته‌اند که علامه مصباح بر «مبانی فکری اسلام» اشراف و احاطه دارد:

«پا‌به‌پای پیشرفت معلومات قرآنی و دینی این‌ها [قرآن‌آموزان جوان] آگاهی‌های استدلالی و عمق بخشیدن استدلالی به اعتقادات این‌ها را هم حتماً در برنامه قرار بدهید. [...] به نظر من، یکی از چیزهایی که می تواند خیلی کمک کند به این قضیه این است که از کتاب‌های شهید مطهری از معارفی که امروز بزرگانی از قبیل آقای مصباح و دیگران، که واقعاً مبانی فکری اسلام دست این‌هاست، از این‌ها استفاده کنند.» (آیت‌الله خامنه‌ای، 1380)


ادامه دارد...


@mesbahyazdi_ir


🔹🔹🔸🔸🔹🔹

💠سیاست متعالیه-شرحی از زندگینامه علامه مصباح یزدی💠


🔹بخش دوم


⏪ از این رو، مقام معظم رهبری در بسیاری از موارد نهادهای فرهنگی و نسل جوان جویای معارف و حقایق اسلامی را به ایشان ارجاع داده‌اند:

«شما باید یک گروه مشاوره‌ى محتوایى از مناسب‌ترین شخصیت‌هایى که امروز مى‏توانید پیدا کنید داشته باشید، مثلاً از آقاى مصباح دعوت کنید و اصرار هم بکنید، یا مثلاً از شاگردان آقاى مصباح دعوت کنید.خوشبختانه، یکى از موفقیت‌هاى آقاى مصباح یزدى در قم این است که ایشان برخلاف خیلى از فضلاى ما، که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردانِ خوب سرریز شده است. [...] بنابراین، یک گروه مشاوره درست کنید و از این‌ها خوراک فکرىِ محتوایى بخواهید، این‌ها هم برنامه‌ریزى کنند و اصلاً به شمابگویند که امروز چه چیزى لازم است.» (آیت‌الله خامنه‌ای، 1370 ب)

همچنین، رهبر حکیم انقلاب ایشان را از نظر اتقان اصالت فکری تأیید نموده و تصریح کرده‌اند که علامه مصباح «منبع فکر و اندیشه‌ی بی غل و غش معارف اسلامی» هستند:

«لازم است تشکر کنم از معلمان و استادان و دست اندکاران و مدیران این تلاش فرهنگی [طرح ولایت] که بسیار با ارزش است و مخصوصاً از شخص جناب آقای مصباح، که حقیقتاً یکی از وجودهای مبارک و مغتنم در دوره‌ی ما هستند و منبع فکر و اندیشه‌ی بی‌غل و غش معارف اسلامی. إن‌شاءالله، خداوند به ایشان و دیگر دست‌اندرکاران توفیق ادامه‌ی این خدمت بسیار با ارزش را عنایت کند و وسیله‌ی بهره مندی هر چه بیشتر، گسترده‌تر و عمیق‌تر جوانان را از این سرچشمه‌های معرفت فراهم کند.» (آیت‌الله خامنه‌ای، 1381)

از سوی دیگر، آیت‌الله مصباح در زمینه‌ی مسائل اجتماعی و سیاسی بینشی ژرف و آینده‌نگر دارند؛ یعنی هم قادر به تحلیل عالمانه و حکیمانه‌ی وقایع جاری هستند و هم می‌توانند، با تکیه بر دقت‌های موشکافانه و مینیاتوری خود، وقایع آینده را حدس بزنند و پیشاپیش تدبیر و مهندسی نمایند.

آیت الله مصباح هفته‌ای یک مرتبه در دفتر مقام معظم رهبری در قم درس اخلاق می‌گوید. این درس ها مدت‌هاست که برقرار است و مخاطبان درخور توجهی نیز دارد. رهبر معظم انقلاب به مناسبتی به مسئول امور حوزوی دفتر تذکر داده بودند که من این سخنرانی‌ها را پیگیری می‌کنم، اما مسئله این است که چرا تلویزیون این مباحث را در ساعت مناسبی پخش نمی‌کند تا عموم مردم از آن استفاده کنند؟

یکی از شاگردان ایشان، که از سوی مؤسسه به محضر رهبر معظم انقلاب شرفیاب می‌شوند، تعدای از کتاب‌های تازه انتشاریافته‌ی علامه مصباح را نیز همراه خود می‌برد و به ایشان تقدیم می‌کنند. ایشان، ضمن پرسش از احوال و وضعیت جناب علامه، می‌گویند: «چشم ما روشن شد. من کتاب‌های ایشان را می‌خوانم.» چند روز بعد، از دفتر معظم‌له با مؤسسه تماس گرفته می‌شود و از سوی مقام معظم رهبری اعلام می‌گردد که «وسط یکی از کتاب‌هایی را که شروع کرده‌ام سفید خورده‌است، لطفاً کتاب کاملی را بفرستید.»

آیت الله محمدتقی مصباح ‌یزدی از جمله شخصیت‌هایی است که در 2 دهه‌ی گذشته بسیار درباره‌ی پیشینه، اندیشه و مواضعش بحث و گفت‌وگوهای پرمناقشه در فضای سیاسی و رسانه‌ای شکل گرفته است.


ما قصد داریم که در 11 قلمرو تاریخی در مورد علامه مصباح یزدی کنشگری فکری-معرفتی مباحثی جهت تبیین چهره واقعی و راستین این «چهره موجه عالم تشیع» نشان دهیم.


کنشگری‌های نظری‌ـ‌فرهنگی یادشده عبارت‌اند از: ستیز با «حاکمیت سیاسی طاغوت»، صف‌آرایی در برابر «مارکسیسم ایرانی»، تکاپو برای تولید «علوم انسانی اسلامی»، تأسیس «ساختار معرفتی» برای تربیت مغزهای متفکر، روشنگری بر ضد «اصلاح طلبی سکولار»، تلاش در راستای استقرار «دولت اسلامی»، «تبیین» عمارگونه‌ی فتنه‌ی سال 88، اعتراض به «نفوذ فراماسونری» در دولت اسلامی و تأسیس «جبهه‌ی پایداری» برای نلغزیدن به بیراهه‌ها، حمایت قاطع از حقانیت و اصلحیت رهبر معظم انقلاب و تنبه‌دهی نسبت به اصالت و اهمیت «فرهنگ».


@mesbahyazdi_ir


🔹🔹🔸🔸🔹🔹

  • رضا اشرف زاده