عرفان اهل بیتی

شیخ رضا اشرف زاده

عرفان اهل بیتی

شیخ رضا اشرف زاده

عرفان اهل بیتی

آشنایی با اندیشه اسلامی

تمایز انسان و حیوان

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۳۰ ب.ظ

علامه مصباح یزدی

دو ویژگی برای انسان، به عنوان اشرف مخلوقات می‌توان بر شمرد، که در حیوانات نیست؛ ویژگی اول:  این‌که آدمی توانایی درک معلوماتی را دارد که حیوانات قادر به فهمیدن آنها نیستند. خدای متعال انسان را با چنین توانمندی‌ و نیرویی آفریده است؛ حال، اگر  کسی این نیرو را به کار نگیرد، یا از آن سوءاستفاده کند، از مرتبه انسانیت سقوط کرده، و مثل چهارپایان، یا بدتر از آنها می‌شود.خداوند این گروه را در قرآن چنین توصیف می‌کند: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْینٌ لاَّ یبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ (اعراف،179)؛ کسانی که از عقل و چشم و گوش خود برای شناختن حقایق استفاده نمی‌کنند، مانند چهارپایان، بلکه بدتر از آنها هستند، چون اهل غفلت‌اند.


معمولاً از ویژگی اول که به درک حقایق و شناخت مربوط می‌شود، به عنوان «عقل» یاد می‌شود.  بشر با کمک همین ابزار توانسته است در علوم مختلف به پیشرفت‌های چشمگیری دست یابد، و صنایع و ابزارهای امروزی را برای زندگی خود اختراع کند؛ دامنه این ابزار شناخت حتی فراتر از علوم طبیعی، به ماورای طبیعت هم می‌رسد. البته در برخی از آیات قرآن مثل: کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ (نور،41)، یا  وَإِن مِّن شَیءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَـکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ (اسراء،44)، نوعی از علم به همه موجودات نسبت داده شده، که هر چند ما حقیقت آن را نمی‌شناسیم و تعبداً آن را می‌پذیریم، ولی می‌دانیم که این علم از مقوله دیگری غیر از علم و دانش بشری است.


ویژگی دیگر آدمی،  که مهم‌تر از خصوصیت اول است و از شناخت وی ناشی می‌شود و او را از حیوانات متمایز می‌کند، انگیزه او در رفتارهایش است. انگیزه حیوانات در رفتارشان عمدتاً به رفع نیازهای جسمی یا پاسخ به غرایز برمی‌گردد. اگر انسان نیز با همین انگیزه‌ها رفتاری را انجام دهد، تفاوتی بین او و حیوان نیست. پس انسان باید ورای انگیزه‌های حیوانی، هدف دیگری نیز در رفتارهای خود داشته باشد.


برخی رفتارها از انسان صادر می‌شود که با انگیزه‌های حیوانی قابل توجیه نیست. به عنوان نمونه نقل شده است که در یکی از جنگ‌های زمان پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ برای یکی از مجروحان که به شدت تشنه بود، ظرف آبی آوردند؛ اما او از نوشیدن آب خودداری کرد و به مجروح دیگری که کنار او بود اشاره کرد. مجروح دوم نیز آب را ننوشید، و به فرد سوم اشاره کرد. این جریان تا هفت نفر ادامه یافت. اما وقتی آب را برای نفر هفتم بردند، دیدند او به شهادت رسیده است؛ هم‌چنین وقتی که آب را برای مجروحان قبل بردند، آنها نیز شهید شده بودند. چه عاملی موجب می‌شود که یک مجروح تشنه که در حال احتضار است، ایثار کند و آب را به مجروح دیگری حواله بدهد؟ قطعاً چنین امری در حیوانات سابقه ندارد و همین مسئله موجب تفاوت میان انسان و حیوان می‌شود.


از دیرباز فلاسفه و روانشناسان تحقیقاتی در جهت شناسایی عوامل مؤثر در رفتارهای انسان انجام داده‌اند که در نتیجه آنها مکاتب مختلف روانشناسی به وجود آمده است. اما آنچه ما از قرآن استفاده می‌کنیم اجمالاً این است که برخی از آدمیان از چهارپا بدتر هستند، و به تعبیر قرآن «شَرَّ الدَّوَاب»‌اند؛ در مقابل، کسانی هستند که در قطب مخالف گروه اول قرار دارند؛ البته بین این دو قطب مراتب زیادی است. حال، ما بین این دو قطب در کجا قرار داریم؟


خدای متعال قوای مشترک بین انسان و حیوان را در اختیار ما قرار داده، تا ما بتوانیم با انتخاب و اختیار خود مسیر رسیدن به خلافت خداوند را طی کنیم و به قرب الهی نائل شویم. وسایل لازم، از جمله عقل (اعم از عقل نظری که برای شناخت حقایق مورد نیاز است، و عقل عملی که در بخش شناخت ارزش‌ها کاربرد دارد) را نیز در اختیارمان قرار داده است. علاوه بر آن، با توجه به این‌که عقل به تنهایی کافی نیست و هم چنان‌که تجربه ثابت کرده، انسان‌ها گاهی با سوءاستفاده از همین عقل، از حیوانات بدتر می‌شوند، برای تکمیل کار عقل، دین را نیز از طریق وحی برای ما فرستاده، تا تضمینی باشد برای این‌که اشتباه نکنیم. البته هیچ یک از این عوامل آدمی را مجبور به پیمودن راه تعالی نمی‌کند. چون آنچه موجب رشد و ترقی انسان می‌شود، انتخاب و اراده او در این مسیر است؛ از همین‌رو خدا نخواسته است که کسی به اجبار راه خیر را بپیماید: لوْ یشَاء اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا (رعد،31)؛ یا وَلَوْ شَاء لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ (نحل،9)؛ اگر خدا می‌‌خواست، می‌توانست همه را جبراً هدایت کند. ولی او خواسته است: فَمَن شَاء فَلْیؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیکْفُرْ (کهف،29)؛ هر کسی با اراده خود باید بین کفر و ایمان، یکی را انتخاب کند. این امر در فرهنگ قرآنی امتحان نامیده شده است. بنابراین، با وجود این‌که خداوند به آدمی  عقل داده، و برای تکمیل کار عقل وحی را نازل کرده، و انبیا را هم برای هدایت بشر فرستاده، و به آنها معجزاتی برای اثبات حقانیت‌شان عنایت کرده، در عین حال، آدمیزاد می‌تواند همه این عوامل هدایت را نادیده بگیرد، و بر خلاف آنها عمل کند؛ هم‌چنان‌که بسیاری از آدمیان چنین کرده‌اند. کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیحْکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ (بقره،213)؛ خدا پیامبران را فرستاد تا راه رفع اختلافاتی که بر اثر شهوت و غضب و خواسته‌های حیوانی بین افراد بشر پیدا می‌شود، به آنها نشان دهند؛ اما انسان‌ها از همین عامل رفع اختلاف، در جهت اختلاف سوء استفاده کردند: وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ (جاثیه،17).


البته بعضی از اندیشمندان غربی معتقدند اصولاً حق و باطلی وجود ندارد و هر کس هر چه بفهمد، همان فهم برای او حق، و حجت است. این دیدگاه که پلورالیسم معرفتی است، برخلاف دیدگاه قرآن است که می‌فرماید: فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ (یونس،32). بر اساس این آیه، حق یکی است. بنابراین، برای این‌که در دام باطل نیافتیم، باید حق را بشناسیم، و مطابق آن عمل کنیم. اما قرآن همه اختلافات را ناشی از جهل و نادانی نمی‌داند؛ بلکه می‌فرماید: فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمْ الْعِلْمُ (یونس،93)؛ دلیل چنین اختلافی را هم در آیه دیگری بَغْیا بَینَهُمْ، یعنی سرکشی و برتری‌طلبی معرفی کرده است. قرآن این مسئله را پیش‌بینی کرده و می‌فرماید: وَلاَ یزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ (هود،118)؛ آدمیان همواره اهل اختلاف خواهند بود. در این میان یک استثنا وجود دارد: إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ (هود،119)؛ کسانی می‌توانند از اختلافات شیطانی نجات پیدا کنند که مشمول رحمت الهی واقع ش

  • رضا اشرف زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی